ساقیا رنگ عطش نقش خیام است بیا
نقطه نقطه سخن از خشکی کام است
برق چشم تو و خشم تو برای دشمن
یا اخا تیغ کشیده زنیام است بیا
دیر شد کرده ام از آمدنت قطع امید
بی تو در چشم علی خواب حرام است بیا
خیز از جا و علم را تو برافراشته ساز
نام تو زمزمه و رمز قیام است بیا
همۀ اهل حرم تشنۀ دیدار تواند
تشنگی چیست لب خشک کدام است بیا
تو نرو تا نرود بی تو اسارت زینب
کوفیان را زدن طفل ، مرام است بیا
تا تو باشی به حسین تو هجومی نبرند
خنجر سنگدلِ شمر به نام است بیا
تا علم خورد زمین گفت حسین با حسرت
بعد از این زینب من راهی شام است بیا
همه گفتند بیا در حرم و گفتی تو
یا اخا کار ابالفضل تمام است بیا
ای خداوند ادب ، خالق غیرت ، عباس
لشگر کوفه فراسوی امام است بیا
شاعر : مهدی مقیمی
- یکشنبه
- 11
- مهر
- 1395
- ساعت
- 6:19
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
مهدی مقیمی
ارسال دیدگاه