نوای عاشقی از کیست اینچنین اینجا
نشسته قطره ی آبی روی جبین،اینجا
بروبه سمت خیام ای امیرلشگر عشق
نشسته اند دو نامرد در کمـیـن اینجا
پر است تیر میان تنت خــدا نکند...
بیاُفتی از سر مرکب روی زمین اینجا
به مشک بوسه مزن با لبان پر ترکت
ترک ترک شده ازشرم مه جبین،اینجا
چه سرزمین عجیبیست آه و واویلا
شده ست ام بنین،ام بی بنین اینجا
چه گونه می شود این سر بروی نی برود؟
که خورده بر سر او گُرز آهنین اینجا
هراس عشق از این بود اینچنین نشود
که نیزه باد رکاب و سرت نگین اینجا
دلیر مرد ز فرط خجالت آب مشو!!!
که خیمه رفته به تاراج آن واین اینجا
رباب قبر تورا در بغل گرفت وگریست
به جای قبر علی روز اربعین اینجا
به مهزیار مزن طعنه شیخ!حق دارد
حسین جان بدهد از غمش چنین اینجا
علی مشهوری(مهزیار)
- یکشنبه
- 11
- مهر
- 1395
- ساعت
- 10:25
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
ارسال دیدگاه