گنجشک پر، جبریل پر، بابا سه نقطه
من پر، تو پر، هر کس شبیه ما سه نقطه
عمه نه، عمه بالهایش پر ندارد
حالا بماند در خرابه تا سه نقطه
این محو یکدیگر شدن در این خرابه
یا اینکه ما را می پراند یا سه نقطه
اصلا چرا من خواستم پیشم بیایی
بابا شما که پا نداری تا سه نقطه
یادت می آید روزهای در مدینه
دو گوشواره داشتم، حالا سه نقطه
وقتی لبت را زیر پای چوب دیدم
میخواستم کاری کنم اما سه نقطه
انگشت خود را جمع کرد و ناگهان گفت
انگشت پر، انگشتر بابا سه نقطه
شاعر : علیاکبر لطیفیان
- یکشنبه
- 11
- مهر
- 1395
- ساعت
- 14:49
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
علی اکبر لطیفیان
ارسال دیدگاه