آرزو کردم
آرزو کردم عمو جان مثل تو سقا شوم
تک سوار هاشمی باشم، یل بابا شوم
از دل گهواره میدیدم خدای غیرتی
نذر کردم مثل تو جانبرکف مولا شوم
من دلم میخواست بیسر جان دهم تا بعد از این
در لهوف روضه خوانهای حسین(ع) معنا شوم
نه... نمیشد باورم بعد از تو و رنج پدر
در عروج مردهای قافله تنها شوم
فکر میکردند اصغر(ع) تشنه آب است و شیر
گریه میکردم شهید مکتب زهرا(س) شوم
خیمه هم لرزید با «هل من ناصر» بابا حسین(ع)
یا علی(ع) گفتم که سویش راهی دریا شوم
من دلم شش ماه لک میزد برای لحظهای
تا به روی دست بابا، ذبح عاشورا شوم
مثل تو باب الحوائج شد دو دست کوچکم
تا کلید قفلهای بستۀ دنیا شوم
آسمانِ عرش گویا سرزمینت گشته است...!
کاش من هم پر بگیرم روی بالت... جا شوم
جمعه، 5 محرم 1435ق(17 آبان1392)
شاعر : نعیمه امامی
- دوشنبه
- 12
- مهر
- 1395
- ساعت
- 5:15
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
نعیمه امامی
ارسال دیدگاه