السلام ای حقیقة الزینب
السلام ای حبیبة الزینب
ای حریم تو مهبط الانوار
وی وجود تو مخزن الاسرار
چقدر تو شبیه زهرایی
مثل عمه نظیر مولایی
تو سهساله ولی به سِیر دقیق
پیر راهی برای اهل طریق
ای معلم برای رهبرها
تو چه کم داری از پیمبرها
کوچک امّا بزرگ، سلطانی
اوجی از قلّههای قرآنی
آسمان مَفرشِ قدمهایت
عرش مهمان نیمهشبهایت
ای بنازم به نالهی شب تو
پای احیای عمّهزینب تو
ای نمازت به نیمهشب غوغا
وی نیاز تو حضرت بابا
تو که هستی که این چنین در شام
در شب اقدام میکنی به قیام
رأس بابا مقیم دامن توست
رحلِ قرآن حریم دامن توست
نزد موسی چنین نیامده نور
کوه سَینا چنین نشاید طور
صبح، نزد تو شام میآید
محضر تو امام میآید
خطبهی تو فغان و شیون و شین
طَیِبَ الله روضهخوانِ حسین
پیش بابا عزای خود نکنی
شِکوه از زخمِ پای خود نکنی
چه قنوتی تو تا سحر بُردی
دست در گیسوی پدر بُردی
در مناجاتِ قاضیُ الحاجات
اشک باریدی ای حمیدهصفات
با خراباتیان که گرییدی
زخم پیشانی پدر دیدی
جای چوبی که دشمنش زده بود
لب لعل تو مرهمی شده بود
چون لقاء خدا نصیبت شد
نفسِ آخَرَت مجیبت شد
***
گر سری در سرای ما بزنی
نفسی هم برای ما بزنی
راستی جملهای به ناز بگو
گوشهای از تمام راز بگو
چه شد از قافله عقب ماندی
طعمهی خصمِ بیادب ماندی
ایکه شاگرد چند اُستادی
چه شد از پشت ناقه افتادی؟
خم شدی زائرِ پدر بشوی
تو نگفتی که دربدر بشوی
این همه تازیانه میاَرزید
پس چرا دست و پات میلرزید؟
ترس را در وجود تو ره نیست
بیکبودیِ روی تو مَه نیست
ایکه شیرینزبانِ بابایی
وقتِ لُکنَتزبان چه غوغایی
آری ای طفلکِ زبانبسته
دشمن از نالهاَت شده خسته
نالهی تو شبیه طوفان شد
کاخِ ظلم یزید ویران شد
شاعر : محمود ژولیده
- دوشنبه
- 12
- مهر
- 1395
- ساعت
- 19:19
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
محمود ژولیده
ارسال دیدگاه