• شنبه 3 آذر 03

 سعید پاشازاده

حضرت زینب(س) -( ای كه به خشكی لبات )

4556
16


ای كه به خشكی لبات

دریا توسل می كنه

موندم چه جوری داغتو

دنیا تحمل می كنه

 

سروی كه تنها شاهد

این برگ ریزونه منم

كوهی كه می خواد پاشه و

دیگه نمیتونه منم

 

گرم طوافن تا غروب

سرنیزه ها دور سرت

وقت نمازِ تیرها

سجاده میشه پیكرت

 

این موج كه روی تنت

باگریه می ریزه منم

زخمات لب وا می كنه

هر بار بوسه می زنم

 

تو كشته اشكی و من

یك چشمه بارونم برات

دیدم كه گریه می كنه

گرگ بیابونم برات

 

دیده میون موج خون

دریای احساسم تورو

ای آشناتر از همه

حق میدی نشناسم تورو؟

 

زخمت بهم میگه بمون

چشمت بهم میگه برو

سنگم بیاد از آسمون

تنها نمی ذارم تورو

 

با آه شونه می كنم

زلف پریشون تورو

با اشك روشن می كنم

شام غریبون تورو

شاعر : سعید پاشازاده

  • دوشنبه
  • 12
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 22:7
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران