• یکشنبه 4 آذر 03


حضرت زینب(س) -( این هرم تشنگی است به ما لطمه می زند )

1950
1


این هرم تشنگی است به ما لطمه می زند

یا اینکه داغ کرببلا لطمه می زند

از هر طرف به سمت حرم حمله ور شدند

گفتم کجاست عمه ؟...بیا...!لطمه می زند

در یک به هم نشستن این پلک ها ببین

آتش به خیمه های عزا لطمه می زند

سنگی که بر جبین شما رد خون نشاند

به انعکاس آیینه ها لطمه می زند

آن مرد نانجیب چرا نعره می کشد

دارد میان خیمه که را لطمه می زند؟

این گونه ای که کوفه پی قتل و غارت است

انگشتری به دست شما لطمه می زند

آتش گرفته  مو و سر و معجری که بود...!

داغ این همه به آل عبا لطمه می زند

با دستهای پهن خودش مرد بی حیا

به صورت ظریف که تا لطمه می زند؛...

زینب چو یک عقاب فرا می رسد و بعد

شلاق ها به عمۀ ما لطمه می زند

هی می خورد زمین و سپس گریه می کند

خاری که رفته است به پا لطمه می زند

از رد خون و خاک بفهمید داغ را

یعنی که گوشواره به ما لطمه می زند

به کودکی که داغ پدر دیده است او

اندوه سخت حزن و بکا لطمه می زند

لبها ترک ترک شده از تشنگی طف

تا بشنود مصوت آ... لطمه می زند

یک دشت بی کفن شده اینجا مقابلم

در قتلگاه سیدنا لطمه می زند

مادر که هست طفل ولی نیست بعد ازاین

گهواره سوخته است کجا؟ لطمه می زند

می ترسد از مواجهه با تازیانه ها

آن کودک سه ساله چرا لطمه می زند؟

گودال قتلگاه پر از بوی سیب بود

زینب میان خون خدا لطمه می زند

از ظهر تا غروب همان روز خون نگار

حتی نسیم دشت بلا لطمه می زند

حالا سکوت شب شده و کاروان درد

با داغ خود بدون صدا لطمه می زند

شروه کنان به سمت زمین می وزد غمت

نی در مقام شور و نوا لطمه می زند

شاعر : حامد حجتی

  • دوشنبه
  • 12
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 22:9
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران