من از امیر المومنین دم می زنم تا زنده ام
وقتی که یادش می کنم سرمست و شیدا زنده ام
روح حیات من بود از مرتضی گفتن فقط
مداحی اش سازد مرا همچنین مسیحا زنده ام

خواب خوراک زندگی خرج تباهی می شود
الا شوم خرج علی تا که به دنیا زنده ام
او که خودش فرموده است این را برای شیعیان
من حیدرم تا به ابداز لطف زهرا زنده ام
ما از علی دم می زنیم از رحمت خیر نساء
بر فاطمه بنت اسد آوا رسید :ادخلی
ای با نوی فرزانه و پاک و حمیده ادخلی
تو پاک تر از هر زنی حتی ز مریم در بهشت
لابق تر از تو بانویی کعبه ندیده ادخلی
دیگر زمان رنج تو پایان گرفته فاطمه
تا که ببیند دیده ات نور دو دیده ادخلی
ای که برای مصطفی هم مادری هم نور عین
بنت اسد ام اسد ای تو رشیده ادخلی
شد سینه چاکش کعبه تا آمد به دنیا مرتضی
شد خستگی دیگر برون از جسم کعبه ای خدا
سازنده اش یعنی خلیل آرام گشت و با صفا
بتها همه افتاده و خاک قدمهایش شدند
این حیدر است این بت شکن یعنی علی شیر خدا
باید که ما هم بشکنیم، از غیر حیدر دل کنیم
شاید علی آید زند یک خمیه هم در قلب ما
بتهای نفس ما همه یک یک اگر ویران شود
آنگاه جشن ما شود الحق برای مرتضی
ورنه فقط غفلت شود ما را ثمر از جشنها
او آمده تا واقف اسرار پنهانی شویم
قرآن اگر خواند ابتدا،فرمود قرآنی شویم
با مهر او سرمایه دار هر دو عالم گشته ایم
سرمایه را خرجش کنیم و در رهش فانی شویم
باید دل او به کف آوریمو راضی اش کنیم
تا شیعیان مخلص وادی سلمانی شویم
با دم زدن تنها از او کاری نمی شود درست
ای وادی اگر نادم از این رسم مسلمانی شویم
اعمال ما باید شود زیبا تر از رفتار ما
جواد حیدری