• پنج شنبه ۱۷ مهر ۰۴


حضرت زینب(س)-در مسیر کوفه و شام -( دخترا رو یکی یکی بشمار )

۱۴۴۷


دخترا رو یکی یکی بشمار

نکنه گم بشن تُو این صحرا

پیر شدی عمه جون ولی تازه

شدی مثل جوونی ِ زهرا

 

داره شب میشه عمه ! برگردیم!

داره شب میشه بچه ها خستن

کاش  اشکاتو پاک می کردی

کاش دستامونو نمی بستن

 

ما همه ش چند روزه اینجاییم

ولی دیگه نفس نمونده برات

چرا هیچی نمی گی پس عمه !

چرا زل می زنی به سمت فرات ؟

 

آخ عمه چه قدر تنهایی

 آخ امشب چه قدر سنگینه

آخ عمه ببین سر ِ بابا

داره از نیزه ما رو می بینه

 

شاعر : زهرا بشری موحد

  • سه شنبه
  • ۱۳
  • مهر
  • ۱۳۹۵
  • ساعت
  • ۱۱:۴۱
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران