السلام ای یادگار جبهه ها
شیرمردی از دیار جبهه ها
ازتبار ذوالفقاری ای حسن
تو شهید اقتداری ای حسن
غیرتت صبر اجانب را ربود
نام تو کابوس اسراییل بود
در حقیقت شیر لشگر بوده ای
باعث لبخند رهبر بوده ای
موشک از دست تو تا پرواز کرد
بند غم از قلب آقا باز کرد
یاری رهبر به قیل و قال نیست
وقت فتنه شد مشخص مرد کیست
ای جگر دار از جگرداری بگو
از مسیر عشق و بیداری بگو
عده ای با حیله و نیرنگ ها
دکلمه خوانند با آهنگ ها
ادعا دارند یار رهبرند
شیر میدان های بی دردسرند
ای حسن جای شماها خالی است
عشق بازیها همه پوشالی است
ای حسن ماه غم خون خداست
بهترین هدیه به تو این روضه هاست
عمۀ سادات آواره شده
بسته بر او راه هر چاره شده
بر سر نیزه سر دلدار شد
دخت حیدر وارد بازار شد
گشته زینب اسوه دلدادگی
گریه دارد اینهمه آوارگی
در پی دلبر به هر جا پا گذاشت
محمل بی بی ما پرده نداشت
با وجودیکه سراپا درد بود
الگوی صبر هزاران مرد بود
پابه پای راس اقا سنگ خورد
پرده های محمل او چنگ خورد
از شکوه حیدری اش کم نشد
با کتک هم قامت او خم نشد
تا که خون بر ابروی یارش نشست
راس خود با چوبه محمل شکست
یار رهبر از تبار زینب است
اوهم از زخم زبان جان برلب است
شاعر : قاسم نعمتی
- سه شنبه
- 13
- مهر
- 1395
- ساعت
- 11:45
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
قاسم نعمتی
ارسال دیدگاه