مگه زینب مُرده باشه داداش که به تنهائیت بخنده دشمن
همه عمرم کنار تو بودم میتونی باز حساب کنی رو من
یوسف منی و این گُل ها / کلاف بازار زینبن
بُرّانن مثل تیغ دو دم / این ها ذوالفقار زینبن
شوق پریدن دارن چون که / نوه ی جعفر طیارن
هر جایی که نشستن گفتن / از نسل حیدر کرارن
این دو رو، به عشق تو شیر دادم تا تَهش، کنار تو ایستادم
جون بخواه، من خودمم آمادم ۲
"جون بخواه، من خودمم آمادم"
التماس و ببین تو چشماشون نمیخوان جا بمونن از اکبر
پیشکشی بهتر توو بساطم نیست کمه اما قبول کن از خواهر
مادرم سفارشت رو کرد / گفت: تنهات نذارم، عشق من
یادته روز آخر که شُست / سر و صورت تو و حسن
اما آبی نبود توو خیمه / چشمام میجوشید مثل زمزم
میون خیمه با اشک و آه / موهاشون و شونه کشیدم
نذر تو، دو شاخه ی شمشادم
مادرم، فاطمه بود استادم
جون بخواه، من خودمم آمادم ۲
"جون بخواه، من خودمم آمادم"
تا که پیچید تو دشت رجزهاشون دعا کردم خیبری به پاشه
ماشاءَالله گفتی و من گفتم: شیر مادر حلالتون باشه
در مِنای عشق کربلا / سر دادن به پای تو مولا
حالا که مادر شهیدم / رو سفید هستم پیش زهرا
غصه م این نیس که دو کبوتر / پر گرفتن، رفتن از بَرَم
غصه م اینه باید تنهایی / برشون گردونی تا حرم
من که از، رضایت تو شادم
بشنو از، هر نفسم فریادم
جون بخواه، من خودمم آمادم ۲
"جون بخواه، من خودمم آمادم"
شاعر : عبدالله باقری
- سه شنبه
- 13
- مهر
- 1395
- ساعت
- 21:29
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
عبدالله باقری
ارسال دیدگاه