روزی اشک و روضه ی هر سال با زینب
وقت پریدن قوت هر بال با زینب
پیراهن مشکی ما هر سال با مادر
در روضه ها بر روی شانه شال با زینب
***
هل من معین ات را شنید و گریه کرد و گفت:
قربانی در حج تو امسال با زینب
تو جا بده در شاخ و برگت بچه هایم را
شیرینی این میوه های کال با زینب
تو این دو تا گلدسته را تا خیمه برگردان
پوشاندنت در گوشه ی گودال با زینب
از توی صحرا خارها را جمع کن، اما
از پای دختر بچه ها خلخال، با زینب
ای ماه، تابیدن به روی نیزه ها با تو
منزل به منزل کار استهلال با زینب
شاعر : ایمان کریمی
- چهارشنبه
- 14
- مهر
- 1395
- ساعت
- 14:55
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
ایمان کریمی
ارسال دیدگاه