• جمعه 2 آذر 03

استاد سید هاشم وفایی

جناب حر ریاحی -( گرچه خارم ای گل زهرا تو دستم را بگیر )

3830
8

گرچه خارم ای گل زهرا تو دستم را بگیر

من که افتادم زغم ازپا تو دستم را بگیر

من به امید نگاه رحمت تو آمدم

قطرۀ ناچیزم ای دریا تو دستم را بگیر

چکمه های خویش را برگردنم آویختم

کن نظر یک لحظه حالم را تو دستم را بگیر

سربه خاک آستانت می گذارم یاحسین

برنمی دارم سراز اینجا تو دستم را بگیر

گر رهت رابستم وقلب تورا بشکسته ام

آمدم شرمنده ای مولا تو دستم را بگیر

دستگیری اززپا افتادگان کارشماست

من کنون افتاده ام ازپا تو دستم را بگیر

گرنگیری دست این افتاده را ای وای من

هست اینک روز واویلا تو دستم را بگیر

من امیری را رها کردم که گردم بنده ات

بی کس وتنهایم وتنها تو دستم را بگیر

ای که فطرس را تو بخشیدی نجات از بند غم

من گرفتارم دراین صحرا تو دستم را بگیر

مُحرم این کعبۀ ایمان وعزّت گشته ام

شسته ام دست ازهمه دنیا تو دستم را بگیر

نیست جزتو بهر من امروز مصباح الهدا

ای چراغ روشن فردا تو دستم را بگیر

بهترین ره تا خدا رفتن ره مهرشماست

ای حبیب ربی الاعلی تو دستم را بگیر

دوست دارم تاکنم جان را نثار راه تو

درفضای گرم عاشورا تو دستم را بگیر

عبد تو شدحُر وفائی تاکه عبد حُر شود

جان حُر ای مهربان مولا تو دستم را بگیر

شاعر : استاد سید هاشم وفایی

  • پنج شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 6:30
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران