دل کعبه گواه دیگری داشت
	
	خبر از گوهر بالاتری داشت
	
	زنی تنها بسوی قبله می رفت
	
	برید از جمله ، سوی کعبه می رفت
	
	خلایق بی خبر در خواب بودند
	
	همه غرق دل گرداب بودند
	
	دل کعبه دهانش باز ، کرده
	
	دوباره خلقتی ، آغاز کرده
	
	به خلقت ، شاهکاری خلق می شد
	
	زمستان را بهاری خلق می شد
	
	به ناگه غنچه حق ، باز می شد
	
	تو گویی ، پرده از این راز می شد
	
	گلی روئید ، در این روضه عشق
	
	دبیری آمده ، در حوضه عشق
	
	به ناگه وحی خواندش حکم حق را
	
	علی بگذار ، نام این فلق را
	
	رخش ، خورشید را مغلوب می کرد
	
	نگاهش ماه را ، محجوب می کرد
	
	دو چشمش چون شفق ، در انعکاس است
	
	علی موجودی از ، دنیای خاص است
	
	ستون کفر ، در دم لرزه ای خورد
	
	زمین این لرزه را تا آسمان برد
	
	مثال صاعقه ، یکباره آمد
	
	برای مشکل حق ، چاره آمد
	
	علی چون روح ، اندر جسم اسلام
	
	به حیدر زنده ماند ، اسم اسلام
	
	به نامش امن می شد ، جان امت
	
	به یادش تیز شد ، دندان امت
	
	دوباره راه بسته ، باز می شد
	
	دو صد چندان دوباره ، راز می شد
	
	زکعبه نور خورشیدی برون شد
	
	شب تاریک ظلمت ، سرنگون شد
	
	از این کعبه برون شد ، کودک عشق
	
	یقین شد در ، دمی جای شک عشق
	
	نگاه کودکش ، معنای حق داشت
	
	دو چشمش از عطش ، رنگ شفق داشت
	
	رخش آرام ، اما آتشین بود
	
	دو دست کوچک او آهنین بود
	
	به عالم ، خلقت او شاهکار است
	
	یگانه تا قیامت ، در مدار است
	
	علی تنهاترین ، مولود کعبه
	
	علی چون تار ، اندر پود کعبه
	
	علی آمد چو طوفانی به عصیان
	
	به یک دریای راکد ، کرد طغیان
	
	کلید عالم امکان ، علی بود
	
	درخشان گوهر عرفان ، علی بود
	
	علی کابوس خواب کفر می شد
	
	چو خون ، در ظرف آب کفر می شد
	
	علی انگشتر انگشت اسلام
	
	تمام قدرت در مشت اسلام
	
	علی آمد که حق ، تنها نماند
	
	که خورشید عدالت ، جا نماند
	
	مدار عشق ، دور محور او
	
	تمام بار حق ، بر پیکر او
	
	یداللهش چرا فریاد ، کردند ؟
	
	به چشمانش ، خدا را یاد کردند !
	
	در این میلاد ، راز عشقبازیست
	
	علی سردار در یکّه تازیست
	
	چنان آمد ، که دنیا را بهم ریخت
	
	و عصیان را ، به دار عشق آویخت
	
	علی آمد ، عدالت رنگ و رو یافت
	
	علی در نزد احمد ، خلق و خو یافت
	
	علی آمد ، شفقت خویش را دید !
	
	خلوص عاشقی ، در کیش را دید !
	
	شفقت در علی ، معنای خود یافت
	
	شجاعت از علی ، پیراهنی بافت
	
	علی تنها ستون آسمان بود
	
	علی تک نقطه عطف جهان بود
منبع:تبیان زنجان
- یکشنبه
- 31
- اردیبهشت
- 1391
- ساعت
- 6:17
- نوشته شده توسط
- جواد

 
                 
                 
  
   
  
  
  
  
  
  
                                 
                                 
                                 
                                 
                                 
                                
 
     
     
     
     
                
                
ارسال دیدگاه