درون حرم خون دیده فشان - خود کفن پوشاندم به قامتشان
جوانی آنها فدای سرت – قدر یک تار موی علی اکبرت
میوه های دلم را دو دسته گلم را نثارت کنم ای سلاله ی زهرا(س)
این دو تا رزمنده ام را می فرستم سوی صحرا تا شود مقبول زهرا(س)
*****
ازآنکه سر افکنده ام نشوی – ای برادر تو شرمنده ام نشوی
برون نمی آیم ز خیمه گهم – تا نیفتد نگاه تو بر نگهم
گرچه زار و حزینم به خیمه نشینم که شرمندگی، در رخ تو نبینم
تحفه ام را می پذیری یا حسین نعم الامیری کاش دستم را بگیری
*****
خدا کند ای نور چشم ترم – سایه ی تو بماند به روی سرم
به شعله ی غم سوزد این جگرم – تا تو میروی یک لحظه از نظرم
سایه ی سر زینب برادر زینب مرو لحظه ای از برابر زینب
از نگاهم رو مگردان با تو هستم پای پیمان بی تو می میرم حسین جان
شاعر : امیر حسین الفت
- شنبه
- 17
- مهر
- 1395
- ساعت
- 12:44
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
امیر حسین الفت
ارسال دیدگاه