ای کودک خاموش من ای زینت آغوش من خم شد سرت بر دوش من
ای بود و هستم از پا نشستم
ای آخرین یارم علی گرمای بازارم علی
تنهای تنها مانده ام تنها ترا دارم علی
لای لای علی اصغرم لای لای علی اصغرم
************
هر لحظه می بوسم ترا چشمان خود بستی چرا با خنده ات کشتی مرا
من بی قرارم آبی ندارم
ای غنچه خوش عطر و بو من با تو دارم گفتگو
چشمان خود واکن ببین نه مشک مانده نه عمو
لای لای علی اصغرم لای لای علی اصغرم
************
ای طفل دلبند رباب بر روی دست من بخواب شاید ببینی خواب آب
ای شیر خواره ای ماه پاره
دور از دو چشم مادرت چون جان گرفتم در برت
خواهم ببوسم حنجرت ترسم جدا گردد سرت
لای لای علی اصغرم لای لای علی اصغرم
************
تا هستم و تا زنده ام از روی تو شرمنده ام قبر تو را من کنده ام
کنم تماشا سنگ لحد را
هستی سرا پا غرق ناز من بر تو می خوانم نماز
با چشم خود دیدم علی چشمت هنوز هم مانده باز
لای لای علی اصغرم لای لای علی اصغرم
شاعر : سید محسن حسینی
- شنبه
- 17
- مهر
- 1395
- ساعت
- 13:21
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
سید محسن حسینی
ارسال دیدگاه