اي آخرين يارم علي جان تنها تو را دارم علي جان
تو غنچه اي و دست من ساقه ات اصغر
من مي زنم بوسه به قنداقه ات اصغر
اي کودک پريشان دل مـرا مسـوزان
دور دهان خشکت کمتر زبـان بگردان
لاي لاي علي اصغر لاي لاي علي اصغر
* * * * * * * * * *
اي غنچـه خوشبوي خيمه چسان روم به سوي خيمه
به روي دست من بخواب اي پسر من
شـايـد ببيني خـواب آب اي پسر من
اي جان ز من ستانده از ديده خون فشانده
بـر حنجـر تـو جـاي يک بوسه هم نمانده
لاي لاي علي اصغر لاي لاي علي اصغر
* * * * * * * * * *
تـو طفـل دلبنـد ربابي از تشنگي در پيچ و تابي
ديگر ميـان خيمه ها جـام و سـبو نيست
چشمان خود واکن ببين ديگر عمو نيست
قربـان پيکـر تو خـنـده آخـر تو
ترسم ترا ببوسم جدا شود سـر تو
لاي لاي علي اصغر لاي لاي علي اصغر
شاعر : سید محسن حسینی
- شنبه
- 17
- مهر
- 1395
- ساعت
- 13:47
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
سید محسن حسینی
ارسال دیدگاه