تو هستي کودک کفن پوشم علي
سرت افتاده بر سر دوشم علي
علي جان ديده بگشا
تمـاشـا کـن تماشا
که بـابـا مانده تنها
علي لاي لاي علي علي لاي لاي علي
* * * * * * * * * *
منم که تا ابد شدم شرمنده ات
تو آخر مي کشي مرا با خنده ات
تـو دلبند ربابـي
چرا در پيچ و تابي
ندارم من جوابي
علي لاي لاي علي علي لاي لاي علي
* * * * * * * * * *
تو هستي غنچه و دو دستم ساقه ات
سرا سر غرق خون شده قنداقه ات
الا اي شير خواره
به چشم پر ستاره
به بابا کن نظاره
علي لاي لاي علي علي لاي لاي علي
* * * * * * * * * *
زهر سو تير غم نشانم کرده است
کمـان حرمله کمـانم کـرده است
فـداي حنجـر تو
دو چشمان تر تو
نـگــاه آخـر تو
علي لاي لاي علي علي لاي لاي علي
* * * * * * * * * *
من سرگشته را ببين اي اصغرم
نمي دانم چسان روم سوي حرم
زدي اي ماه پاره ـ بجان من شراره ـ بگريد گاهواره
علي لاي لاي علي علي لاي لاي علي
شاعر : سید محسن حسینی
- شنبه
- 17
- مهر
- 1395
- ساعت
- 13:54
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
سید محسن حسینی
ارسال دیدگاه