میشینه رو خاک خدا خدا میگه
گاهی وقتا حرفاشو به ما میگه
شبا وقتی یهو از خواب میپره
دستاشو تکون میده لالا میگه
آخه امروز تو کوچه گهواره دید
دست مادرای شام شیرخواره دید
صبح تا حالا با کسی حرف نزده
فکر کنم حرمله رو دوباره دید
حرمله گلشنمو ازم گرفت
گلِ رو دامنمو ازم گرفت
من اگه لالا نگم دق میکنم
لالاییگفتنمو ازم گرفت
شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان
- شنبه
- 17
- مهر
- 1395
- ساعت
- 14:5
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
علی اکبر لطیفیان
ارسال دیدگاه