بر دور تو ماه تاب باید بخورد
بر صورت تو نقاب باید بخورد
هفتاد و دو صفحه عشق امضاش تویی
انگشت تو بر کتاب باید بخورد
این تیر خمار تا به مستی برسد
از حنجره ات شراب باید بخورد
هر جور حساب کرده نام تو علی است
با فرض بر این حساب ، باید بخورد
از نوع کشیدن کمان معلوم است
با شدت و با شتاب باید بخورد
پاسخ به سوال تشنگی تیر نبود
پرسش که به این جواب باید بخورد؟
یک عمر پس از تو غصه ات را مادر
با این جگر کباب باید بخورد
آب آمده و رباب بی تاب تر است
بعد از تو گونه آب باید بخورد
بعد از تو که نور چشم مادر بودی
بر صورتش آفتاب باید بخورد
شاعر : سید حسن رستگار
- شنبه
- 17
- مهر
- 1395
- ساعت
- 14:18
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
سید حسن رستگار
ارسال دیدگاه