ما گریه کنِ قتل قتیل العبراتیم
همواره اسیران اسیر الکرباتیم
ما مایل آنیم که نزدش بنشینیم
کی تشنه ی نوشیدنِ از آب فراتیم؟
حاجیِ ندیده عرفه کس نشنیده!
در روضه ی ارباب مقیم عرفاتیم
ایمن ز بلاهای جهان است غلامت
در سایه ی الطاف تو غرقِ برکاتیم
انگشتری ات را مده بر غیر به ما ده
جانا به تو سوگند که محتاج زکاتیم
شاعر : مجتبی روشن روان
- شنبه
- 17
- مهر
- 1395
- ساعت
- 14:27
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
مجتبی روشن روان
ارسال دیدگاه