خيلي دوست دارم كنارت بمونم
بمونم جمعِت كنم نميتونم
چرا من نيزه نخورده هِي همش
خودمو روي زمين ميكشونم
**
جسم ناتوونمو بلند كنيد
اين قدِ كمونمو بلند كنيد
من ديگه خسته شدم نا ندارم
جوونا جوونمو بلند كنيد
**
ميدونم خوش قد و بالات ميكنن
ميدونم كه ارباً اربات ميكنن
ميدونم تنهايي گيرت ميارن
چندتايي ميان و چندتات ميكنن
**
دوباره ياد يتيما افتادم
ياده خيرات كريما افتادم
چند روزه همش ميگم يادش به خير
جديداً ياد قديما افتادم
**
بي تو من شدم چه تنها ؛ ولدي
تو ببين ميفتم از پا ولدي
دور تو ميگردم و داد ميزنم
ولدي يا ولدي يا ولدي
شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان
- یکشنبه
- 18
- مهر
- 1395
- ساعت
- 9:5
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
علی اکبر لطیفیان
ارسال دیدگاه