ای علقمه من ماه ام البنین هستم
ای علقمه بر ماه فاطمه دل بستم
سر تا به پا پا تا به سر هستم تماشایی
آتش بجانم می زند این نام سقایی
ای ماه تابانم مظلوم حسین جانم
*****
ای مشک طفلان هستی دارو ندار من
ای مشک طفلان واکن گره ز کار من
باشد به خیمه بردن تو آرزوی من
یک قطره از آب تو باشد آبروی من
ای ماه تابانم مظلوم حسین جانم
*****
مادر مرا ز اول غلام تو خوانده
شب تا سحر او من را دور تو گردانده
چشم انتظارت مانده ام ای بود و هست من
افتاده جای گل سر راه تو دست من
ای ماه تابانم مظلوم حسین جانم
*****
اشک خجالت از هر دیده ببارم من
کنار آبم اما آبی ندارم من
یاد عزیزان تو من را می کشد هر دم
دیگر به سوی خیمه ها من بر نمی گردم
ای ماه تابانم مظلوم حسین جانم
*****
خون بسته بر چشمانم راه تماشا را
خواهد دلم تا بینم من روی زهرا را
تیر آمده بر دیده من ای کمان ابرو
مشک و علم یکسو فتاده دست من یک سو
ای ماه تابانم مظلوم حسین جانم
شاعر : سید محسن حسینی
- دوشنبه
- 19
- مهر
- 1395
- ساعت
- 12:32
- نوشته شده توسط
- feiz
- شاعر:
-
سید محسن حسینی
ارسال دیدگاه