گفته بودی مرگ در بستر برایت خوب نیست
دیدن تنهایی خواهر برایت خوب نیست
پیرهن کهنه به تن کردی برایت خوب بود
این عقیق سرخ و انگشتر برایت خوب نیست
هر قَدَر شمشیر خوردی بیشتر گفتی علی
ذکر نام نامی حیدر برایت خوب نیست
از جلو سخت است می دانم ولیکن صبر کن
در نیاور تیر را از پَر، برایت خوب نیست
سن و سالت رفته بالا آه دست و پا زدن
زیر نعل اسب یک لشگر برایت خوب نیست
غیرت اللهی و میدانند این نامحرمان
دیدن اطفال بی معجر برایت خوب نیست
سنگ بر پیشانی ات خورده است بیش از حد، دگر
خیزران و چوب و طشت زر برایت خوب نیست
سمت گودال آمده با قامتی خم فاطمه
باز می گویی: نیا مادر! برایت خوب نیست
شاعر : عباس احمدی
- سه شنبه
- 20
- مهر
- 1395
- ساعت
- 9:0
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
عباس احمدی
علی حسینی
احسنت بسیار زیبا بود حال کردم
پنج شنبه 13 تیر 1398ساعت : 02:29