شب آخريه كه دارم حسين پشت تو نماز اقامه ميكنم
اقتدا به اون كه عشق دلمو ماه مسجدالحرامه ميكنم
می دونی كه دلواپسم
يه جورايی دلم داره برای تو شور می زنه
خيال دوری از نگات
عزيز من ببين داره دلم رو از جا می كنه
چه جوری آرومش كنم
دلی رو كه به غير تو كسی رو باور نداره
چه جوری آرومش كنم
اگه ببينه فردا دلبرش به تن سر نداره
آرومم كن// نذا يه لحظه هم از نفسات جدا بشم
آرومم كن// نذا تو غربت بيابونا رها بشم
آرومم كن// نذا گريه كن شاه رو نيزه ها بشم
بايد از چشای تو جدا بشم می دونم حسين كه تقدير منه
صدای خنجر شمر از سر صبح داره قلب منو آتيش می زنه
می دونی كه من خواهرم
بی تو يه لحظه هم حسين نمی تونم زنده باشم
راضی نشو برادرم
تو بری و منم ز چشمای تو شرمنده باشم
اگه تو از پيشم بری
كی ميتونه كه جای خاليتو برام پُر بكنه
اگه همه دنيا بخواد
باز نمی تونه قلب زينبت رو دلخور بكنه
سالار من// می دونی بی تو ميميرم حسين عزيز من
سالار من// نيگا نكن داداش به قلب غم ستيز من
سالار من// يه چاره كن برا چش ستاره ريز من
مرتبط
شاعر : رضا تاجیک
- سه شنبه
- 20
- مهر
- 1395
- ساعت
- 15:19
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
رضا تاجیک
ارسال دیدگاه