• دوشنبه 3 دی 03


شام غریبان -( نه از لباس کهنه‌ات نه از سرت شناختم )

2876
5


نه از لباس کهنه‌ات نه از سرت شناختم
تو را به بوی آشنای مادرت شناختم

تو را نه از صدای دل‌نشین روزهای قبل
که از سکوت غصه دار حنجرت شناختم

تو شعر عاشقانه بودی و من این قصیده را
میان پاره‌پاره‌های دفترت شناختم

قیام در قعود را، رکوع در سجود را
من از نماز لحظه‌های آخرت شناختم

غروب بود و تازه من طلوع آفتاب را
به روی نیزه، از سر منورت شناختم

شکست عهد کوفه... این گناه بی‌شمار را
به زخم‌های بی‌شمار پیکرت شناختم

تو را به حس بی‌بدیل خواهر و برادری
به چشم‌های بی‌قرار خواهرت شناختم

اگرچه روی نیزه‌ای ولی نگاه کن مرا
نگاه کن... منم... سکینه... دخترت... شناختی؟

شاعر : رضا حاج حسینی

  • چهارشنبه
  • 21
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 7:53
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران