ببین سکینه با چشم گریون
میپرسه از من کجاست عموجون
من چی بگم که خیمه ، آروم بگیره بیتو
پاشو ببین که یاسم ، داره میمیره بیتو
******
خدا میدونه که چی کشیدم
وقتی رو خاکا دستاتو دیدم
هم علم و هم مشکِ آب آورم افتاده
با صورت از رو مرکب ، برادرم افتاده
******
چه کرده داغِ تو با دل من
تیر سهشعبه ، عمود آهن
تا افتادی از مرکب ، انگار پیچید بوی یاس
انگار که داره زهرا ، میگه: بُنَیَّ عباس
شاعر : یونس سبزی
- پنج شنبه
- 22
- مهر
- 1395
- ساعت
- 15:35
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
یونس سبزی
ارسال دیدگاه