دل میبرد ز من نظر آسمانیات
قربان این همه اثر آسمانیات
خورشید من به نیزه تو تنها نماندهای
دارد هوای تو قمر آسمانیات
با دیدن ملائکه بهتم نمیزند
سجده کنند اگر به سر آسمانیات
گفتی خدا اسیریمان را نوشته است
جانم فدای این خبر آسمانیات
«هل من معین» تو جگرم را کباب کرد
میسوزد عرش از شرر آسمانیات
هر روز دخترت ز سرت میکند سوال
پایان ندارد این سفر آسمانیات؟
مهتاب هر شبم چه به روز تو آمده؟
زخمی شده دو چشم تر آسمانیات
آقا رباب سینهاش از شیر پر شده
حالا کجاست گل پسر آسمانیات
شاعر : مجتبی شگریان همدانی
- شنبه
- 24
- مهر
- 1395
- ساعت
- 16:40
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
مجتبی شگریان همدانی
ارسال دیدگاه