• جمعه 7 اردیبهشت 03


غزل مرثیه ی امام سجاد (علیه السلام) -( بعد عمری ، که گرفتار غم بابا بود )

1801
2

بعد عمری ، که گرفتار غم بابا بود
بازهم گوشه ی یک حجره ، تک و تنها بود

پسر سوم زهراست ، مراعات کنید
بخدا همسفر عمه ی عاشورا بود

باغ گل دید ، ولی غم ز دلش باز نشد
او فقط ، فکر گلوی پسر آقا بود

ذبح میدید ، پر از شور و تلاطم میشد
آه ، انگار به فکر عطش مولا بود

دائما اشک برای غم عاشورا ریخت
فکر سقا و تن گل پسر لیلا بود

زهر ، ناچیز ترین قاتل آقا بوده
قاتلش ، داغ پریشانی دخترها بود

جگرش سوخت ، به یاد غم آن روزی که
بزم نامردی اولاد "زنا" برپا بود

دو سه تا مهره ی شطرنج و شراب و نامرد...
اصلا انگار نه انگار ، رباب آنجا بود

چوب را بر لب و دندان پدر میکوبید
بزم بیچارگی ذریه ی زهرا بود

عمه ی بی کس و تنها ، وسط بزم شراب
او که پر دردترین ، خواهر این دنیا بود

پوریا باقری

  • شنبه
  • 24
  • مهر
  • 1395
  • ساعت
  • 17:20
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران