من بی تو میمیرم ، بِدان ، رد خور ندارد
اصلا نباشم در میان ، رد خور ندارد
سرسبز هستم ، با تو من باغم ، بهارم
بی تو شوم صید خزان رد خور ندارد
"محتاج غیر از تو شدن" ، "فقر و نداری"
بی تو هم "این" است و هم "آن" رد خور ندارد
هر وقت نامت گُل کند روی زبانم ...
باران ببارد بی امان رد خور ندارد
وقتی به دنیا آمدم ، قطعا تو گفتی ...
در گوشهای من اذان ، رد خور ندارد
نوکر به دنیا آمدم ، نوکر بمیرم
با تو بَرَم سودِ کلان ، رد خورد ندارد
با تو ، پس از مرگم شوم "خاکِ حسینی"
چون خاک تربت ، جاودان ، رد خور ندارد
اما بدون تو ، بدون شک ، شوم من ...
خاکِ گِلِ کوزه گران ، رد خور ندارد
با تو که باشم ، ذکر تلقینم "حسین" است
تو میدهی من را تکان ، رد خور ندارد
با تو که باشم ، در دلِ صحرای محشر
وارد شوم سینه زنان ، رد خور ندارد
رضاقاسمی
- سه شنبه
- 4
- آبان
- 1395
- ساعت
- 8:19
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
ارسال دیدگاه