مدد از علی گرفتم ، من و جاده ، کربلا
حمد لله که خدا اجازه داده ، کربلا
سفری که حمله دار آن فقط خود خداست
سفری پر از صفا و فوق العاده کربلا
من و این مسیر و این عمودهای منتظر
من و این جمعیت و خاکی و ساده ، کربلا
به همین جاده قسم تمام طول جاده را
همه را خودش کشانده بی اراده ، کربلا
سفره کرامتی که پهن کرده دیدنی است
چه قیامتی در این جاده نهاده ، کربلا
و هوالجنة مأوا و هو الشرب الطهور
تا حسین هست چه حاجتی به باده ، کربلا
هلا بیکم هلا بیکم یا ضیوف العباس
هلا بیکم بمدینة الشهادة ، کربلا
به خدا بهتر از این عشق میسر نشود
از نجف پر بکشی پای پیاده ، کربلا
شاعر : حمید ضیاء یزدی
- یکشنبه
- 9
- آبان
- 1395
- ساعت
- 14:22
- نوشته شده توسط
- مسافر
- شاعر:
-
حمید ضیاء یزدی
ارسال دیدگاه