• دوشنبه 3 دی 03

 حسن لطفی

امیر المومنین(ع)-شب نوزدهم -( تا تَرَک خورد سَرَش دُخترش اُفتاد زمین )

3237
5

تا تَرَک خورد سَرَش دُخترش اُفتاد زمین

دست بگذاشت رویِ معجرش اُفتاد زمین

بیشتر تیغ فرو رفت میانِ اَبرو

تا که از ضَرب علی باسرش اُفتاد زمین

به سرش خورد ولی پهلویِ او درد گرفت

دید از ضربه ی در همسرش اُفتاد زمین

کَس نفهمید که عباس چگونه آمد

بارها تا بِرِسَد مَحضَرَش اُفتاد زمین

خواست تا خانه یِ زینب رویِ پا راه رَوَد

دو قدم رفت ولی پیکرش اُفتاد زمین

دخترش دید زمین خوردنِ بابایش را

دخترش دید و....خودش آخرش اُفتاد زمین

چقدر از رویِ تَل تا لبِ گودال دوید

چقدر بینِ همه خواهرش اُفتاد زمین

ذوالجناح آه ببین نیزه ای او را هول داد

از رویِ زین به زمین با سَرَش اُفتاد زمین

دید پایین قدمهاش سَنان می خندید

دید بالایِ سرش مادرش اُفتاد زمین

شاعر : حسن لطفی

  • چهارشنبه
  • 12
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 10:8
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



حسن صادقی

با سلام
خداوند خیرتان بدهد انشالله ??

شنبه 11 اردیبهشت 1400ساعت : 18:07

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران