• دوشنبه 3 دی 03


حضرت رقیه(س)-شهادت -( اول تو را سرود لبم انتها لبم )

1447
2

اول تو را سرود لبم انتها لبم

از شوقِ پر کشیدن سویت لبالبم

در سینه ام محبت و بر لب ثنای تو

صد آفرین به سینه و صد مرحبا لبم

امشب فقط تو را سر سجاده خوانده ام

این بار پا نداد به ذکر و دعا لبم

من پا به پای عمه ی خود جنگ کرده ام

نشنید دشمنت به خدا هیچ جا لبم...

...بگشایم و شکایتی از دردها کنم

راضی است دست و پهلو و حتی رضا لبم

خیلی دلم برای تو تنگ است، حق بده

بوسید اگر که باز لبت بی هوا لبم

چشم و مشام پر شده از بوی آب و نان

اما نخورده است به آب و غذا لبم

"صد بار لب گشودم و بیرون نریختم

خون ها که موج میزند از سینه تا لبم"

با من نگو که از چه لبت این چنین شده؟!

دارد هزار قصه و صد ماجرا لبم

خونی و خشک و پر ترک و حاصلش شده

چیزی شبیه نقشه ى جغرافیا لبم

دستش بزرگ بود، نگینش بزرگ بود

بیهوده نیست این که شده جا به جا لبم

بابا ببخش این لب و دندان خونی ام

می خواست تا کند به لبت اقتدا لبم

شاعر : محمد جواد شیرازی

  • جمعه
  • 14
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 14:8
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران