• دوشنبه 3 دی 03

 اسماعیل تقوایی

چهل روز -( چهل روزه غمین وبیقرارم )

1947
2

چهل روزه...
چهل روزه غمین وبیقرارم
بیفتاده گره هایی به کارم
چهل روزه برادر دادم از دست
زنم با اشک وناله دست بر دست
چهل روزه گلی گم کرده دارم
چهل روزه به هجرانش دچارم
چهل روزه به همراهم سر یار
تنش بی سر به خاک غم گرفتار
چهل روزه عدو را من اسیرم
شب وروزش دعا کردم بمیرم
چهل روز روم منزل به منزل
میان مردمی بی رحم وجاهل
چهل روزه که زینب زاروخسته
همی خواند نمازش را نشسته
چهل روزه که زینب بیکس وکار
زنان وکودکان را کرده تیمار
چهل روزه گذشته چون چهل سال
شده مویم سپید وتیره اقبال
چهل روزی گذشت وباز گشتم
به خاک قبرتو دمساز گشتم
شمیم جنت از خاک تو آید
غم ورنج از دل زینب زداید
سرم را روی خاکت می گذارم
دعاکن تا بمیرم بر ندارم

شاعر : اسماعیل تقوایی

  • دوشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 4:28
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران