آنگونه که حاجیست در احرام پیاده
من هم شدهام سوی تو اعزام پیاده
طوفانم و میآیم و در حلقهی عشاق
بر خویش سوارم ولی از نام پیاده
بر عرش سوارش بکنی روز قیامت
هر کس طرفت آمده یک گام پیاده
ای خاصترین عام، میآیند دوباره
خاصان طرفت در ملاء عام پیاده
ای کاش بگویند که در راه حرم مرد
یک شاعر ایرانی ناکام، پیاده
زینب شده از ناقه پیاده که بیایند
بر تسلیتش لشکر خدام پیاده
زینب شده از ناقه پیاده که به هر حال
باران شود از ابر سرانجام پیاده
امروز ز ناقه اگر افتاد به سرعت
یک روز ز ناقه شده آرام پیاده
زانوی قدح بوده و بازوی پیاله
هر جا که شرابی شده از جام پیاده
از کرب و بلا رفته پیاده طرف شام
تا کرب و بلا آمده از شام پیاده
شامی که در آن از پس ِهفده سرِ بر "نی"
خورشید شده بر سر هر بام پیاده
ناموس خدا، زینب کبری، به زمین خورد
تا بین خلایق شود اسلام پیاده
شاعر : مهدی رحیمی
- جمعه
- 28
- آبان
- 1395
- ساعت
- 15:32
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
مهدی رحیمی زمستان
ارسال دیدگاه