• جمعه 2 آذر 03


اربعین -( سهم من از تقدير شد چشمان تر آقا )

1289

سهم من از تقدير شد چشمان تر آقا
جامانده ام يك بار ديگر از سفر آقا

جا مانده ام اینبار هم از خیل زوارت
شاید ندارد آه من دیگر اثر آقا

هر شب به یاد کربلا می خوابم و در خواب...
چشمان اشک آلود دارم تا سحر آقا

گفتند راه کربلا خیلی خطر دارد
اما ندیدم از حریمت امن تر آقا

میخواستم مثل کبوترها رها باشم
در آستان تو بگیرم بال و پر آقا

هرچند راهي سخت دارد اربعين اما،
لطف تو كرده اين سفر را بي خطر آقا

بی شک هوای هر مسافر را خودت داری
از حال ما جاماندگان داری خبر آقا؟

می بینی ام وقتی برایت اشک میریزم
میخوانمت هربار با سوز جگر آقا

هر وقت كه حال و هواي چشم من ابريست،
داري هوايم را تو قدري بيشتر آقا...

عمري اسير نفسم و دربند اين دنيا...
من را بخر من را بخر من را بخر آقا...

از کربلایت تا مدینه راه کوتاه است
می بینمت در روضه های پشت در آقا

گاهی میان مسجد کوفه در آن محراب
در اضطراب روضه  شق القمر آقا،

گاهي كنار تشت پر خون جگر هستی
در روضه های آخر ماه صفر آقا

در اين مصائب خم به ابرويت نياوردي
در علقمه اما شكستي از كمر آقا...

ما را به حق آبروي كاشف الكربت
يك بار ديگر تا حريم خود ببر آقا...

از پنجره فولاد آخر اذن ميگيرم
من زائرت خواهم شد از اين رهگذر آقا...

همواره در مهمانسرای حضرتت داری
بين شلوغی جا برای یک نفر، آقا...

من حتم دارم ميرسد آن اربعيني كه
با منتقم خواهيم شد ما همسفر آقا

این آخرین دیدار ما قطعا نخواهد بود
امیدوارم من به فردایی دگر آقا

پايان قصه ظهر عاشورا نبود، آري...
با انتقامت ميرسد قصه به سر آقا...

بشرى صاحبي
زهرا عليشاهي
عادله ابراهيمي
منصوره محبي
 

 

  • جمعه
  • 28
  • آبان
  • 1395
  • ساعت
  • 16:51
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران