با هرنفس میگم حسین
حسینه که آقامه۳
دنیا رو من میخوام چیکار
آخه حسین دنیامه۳
منم که دیوونشم و ، همش خوشم میخندم
بی نمکِ عشقش اگه ، یه روز باشم میگندم
میذاره که حرم برم ، میدونه که غم دارم
به پنجره های ضریح ، دخیلمو میبندم
بذارنوکرت باشم
پای منبرت باشم
بذار تا نفس دارم
نوکر مادرت باشم
«ابیعبدالله حسین»
یه خاطره دارم از اون
کوچهی بین الحرمین۳
بهم میگفتن اون شبا
بچهی بین الحرمین۳
اونقده تا سحر بینِ ، دو تاحرم میموندم
با رفیقا چقدر براش ، سینه زنی میخوندم
زائرا روزیشونو از ، دستای سقا خوردن
فقط منِ درموندم ، که پشت اون در موندم
آبرومو نبری
بعد عمری نوکری
واسه تو نیست که این
دو قطره اشکو نخری
«ابی عبدالله حسین»
چقدر به روضه اومدم
مادر تو که شاهده۳
تو رو به جون بچههات
برگه ی سبزمو بده۳
کنارم از هر کسی تو ، همیشه بیشتر بودی
خیلی به فکرزندگیِ ، منِ نوکر بودی
اگه همه جا سرِ این نوکر همیشه بالاست
از بچگی تا به حالا آقا بالا سر بودی
تو چه کردی ای آقا
خیلی مردی ای آقا
بیشتر از هرکسی دنبالم
میگردی ای آقا
قول میدم نمازامو
اول وقت بخونم
به جون خودت قسم
سر این قولم میمونم
«ابی عبدالله حسین»
سید رضانریمانی
- یکشنبه
- 30
- آبان
- 1395
- ساعت
- 11:43
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
ارسال دیدگاه