تو که آرام بخش این قلوبی
خبر از حال من داری به خوبی
جواب اشک های زینب تو
شده در شام رقص و پایکوبی
شده زخم دل من سخت کاری
که از دستم نیامد هیچ کاری
به پیش چشم من در بارش سنگ
چه تکریمی شد از لب های قاری
چرا از ظلم بی اندازه ی شهر
نمی پاشد ز هم شیرازه ی شهر
دل هفت آسمان را غرق خون کرد
سر خورشید بر دروازه ی شهر
شاعر : یوسف رحیمی
- دوشنبه
- 1
- آذر
- 1395
- ساعت
- 17:24
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
یوسف رحیمی
ارسال دیدگاه