• دوشنبه 3 دی 03

 سید پوریا هاشمی

شهادت پیامبراکرم(ص) -( چند روزیست بستری شده ای )

1705

چند روزیست بستری شده ای

یا به سر حرف میزنی یا دست

باز از فرط ضعف می افتاد

میبری تا همینکه بالا دست

**

حال و روز بدت مرا انداخت

یاد غمهای هشت سالگی ام

یاد آنروز که یتیم شدم

من در اثنای هشت سالگی ام

**

از همان روز تا همین حالا

دست لطف تو بر سر من بود

دستهایت پناه خستگی ام

و عبای تو سنگر من بود

**

آفتاب وجود تو یک عمر

لحظه ای راهی غروب نشد

سال ها از احد گذشت ولی

زخم پیشانی تو خوب نشد..

**

اگر آماده ای برای سفر

جگرم را ببین و بعد برو

دوسه ماه دگر تحمل کن

پسرم را ببین و بعد برو

**

چه شده گریه میکنی امروز؟

برده اشک تو صبر و طاقت من

چادرم را نگاه میکنی و

دست خود میکشی بصورت من

**

باعلی حرف میزدی دیشب

چه به او گفته ای که تب کرده

هی به در میکند نگاه پدر

و مرا باز جان به لب کرده

**

کاش میشد بمانی و نروی

بی تو میترسم از حسادت ها

از هجوم چهل نفر بر در

آتش و دود و هتک حرمت ها

**

ترسم اینست که مرا قنفذ

آه با تازیانه حد بزند

تا زمین میخورم به ضرب قلاف

باز بر پهلویم لگد بزند

شاعر : سید پوریا هاشمی

  • شنبه
  • 6
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 16:15
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران