جلوه ی هل اتی امام حسن
لطف و مهر و صفا امام حسن
حُسن و حجب و حیا امام حسن
چشمه سار سخا امام حسن
پای تا سر کرامتی مولا
در محبت قیامتی مولا
سکه ی معرفت به نام شماست
کرم و جود در مرام شماست
جوهر نور در کلام شماست
صلحتان پایه ی قیام شماست
تو حسینی حسین هم حسن است
سبز و سرخ عقیق از یمن است
خانه ی تو بهشت دل ها بود
باغ سبز خدا شکوفا بود
در نگاهت حضور پیدا بود
درِ دار الضیافه ات وا بود
هر کسی سایل درت می شد
مست از فیض محضرت می شد
جاهلی بد شروع و نیک انجام
با دلی پر رسیده بود از شام
بی ادب لب گشود بر دشنام
خنده کردی به روی او که : سلام
ای مسافر ز راه آمده ای ؟
خسته و بی پناه آمده ای
ناسزا گفتی ام ، ثنا بدهم
مرکب و آب یا غذا بدهم
دردمندی اگر ، دوا بدهم
هرچه خواهی بخواه تا بدهم ...
آب شد از خجالت آن شامی
گفت : الحق که اصل اسلامی
به سوی حج چه ساده می رفتی
خسته پای پیاده می رفتی
که دل از دست داده می رفتی
با شکوه و اراده می رفتی
کعبه مشتاق استلام تو بود
حجرالاسودش غلام تو بود
صبر ، مبهوت بردباری تو
کس ندیده است بیقراری تو
کوثر و زمزم ، اشک جاری تو
سیلی کوچه زخم کاری تو
جگرت را نه همسرت سوزاند
داغ جانسوز مادرت سوزاند
شاعر : کمیل کاشانی
- شنبه
- 6
- آذر
- 1395
- ساعت
- 17:10
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
کمیل کاشانی
ارسال دیدگاه