• پنج شنبه 9 فروردین 03


زخم تو -( دارد انگار تمام جگرت می سوزد )

1954
1

زخم تو خورده نمک

زهر، کاری شده و بال و پرت می‌سوزد

زخم تو خورده نمک... چشم ترت می‌سوزد

 

نه از آن زهر، که از خاطرۀ کوچه و در

قد و بالای تو... پا تا به سرت می‌سوزد

 

ردِ خون روی درِ سوخته جا مانده هنوز

مادرت پشت در است و پدرت...! می‌سوزد

 

ظهرِ یک حادثه در کرب و بلا... می‌دانی...؟

با لب تشنه گلوی پسرت می‌سوزد

 

جان زینب نفسی تازه کن ای شاه غریب!

دارد انگار تمام جگرت می‌سوزد

 

از غم خواهر و آن بزم حرامی، جانت

شعله‌ور گشته همه دور و برت می‌سوزد

 

یادشان رفته که نان و نمکت را خوردند

 تار و پود کفنت پاره...، سرت می‌سوزد

 

نه حرم داری و نه صحن و سرایی آقا

جان شیعه ز دعای سحرت می‌سوزد

 

هر زمان مادر تو، فاطمه(س) را یاد کنیم

یک سبد یاس به باغ نظرت می‌سوزد

شاعر : نعیمه امامی

  • سه شنبه
  • 9
  • آذر
  • 1395
  • ساعت
  • 4:21
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران