نقطه ام ، زندان خود دیدم خط پرگار را
از محیط خویش برمی دارم این دیوار را
درد بی نانی مرا از پا اگر انداخته است
در حصار باد دیدم رقص گندمزار را
ساقیان برجام دست و شیخ ما بر جام مست
باده شد تحریم جام مردم هشیار را
قفلهای بسته وا می شد به ترفندی ، اگر
شیخ باور داشت تاثیرات استغفار را
تا زلیخا در نگاه کور مردم دیدنی است
قیمت یوسف فروشی پر کند بازار را
بنده ی کبریم و ابلیس درون را پیرویم
سجده بی معناست دلخواهان استکبار را
محتسب شبها نجوم از آسمان دزدید و روز
جار زد بر بام شهر الجّار ثمّ الدار را
تا غبار از جاده بنشاند ! دعایی لازم است
یا رب از دریا بیاور ابر گوهربار را
شاعر : محسن ناصحی
- شنبه
- 25
- دی
- 1395
- ساعت
- 8:38
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
محسن ناصحی
ارسال دیدگاه