• یکشنبه 2 دی 03

 سید محمد میرهاشمی

اخلاقی بصیرت -( ما درد عشق دوست به درمان نمی‌دهیم )

1732
2

ما درد عشق دوست به درمان نمی‌دهیم
سوز سحر به صبح گلستان نمی‌دهیم

جان بر کفیم و دار به دوشی مرام ماست
تا اذن حضرتش نرسد، جان نمی‌دهیم

ما پشت پا به عشق و محبت نمی‌زنیم
این شهد را به تلخی عصیان نمی‌دهیم

عمری بود ز سینه‌زنان ولایتیم
این دست را به بیعت شیطان نمی‌دهیم

از آبروی اشک، بصیرت گرفته‌ایم
این قطره را به زمزم جوشان نمی‌دهیم

تا ذوالفقار ذکر ائمه به دست ماست
هرگز امان به منکر قرآن نمی‌دهیم

اهل ولایتیم و پریشان دلبریم
ما گوش جان به حرف پریشان نمی‌دهیم

ما را فقیر کوی حسین آفریده‌اند
این فقر را به ملک سلیمان نمی‌دهیم

جز کربلا بهشت دگر را نخواستیم
این خاک را به روضه‌ی رضوان نمی‌دهیم

عشق حسین و مهدی او ارث مادر است
این گنج، پربها بُوَد ، ارزان نمی‌دهیم

شاعر : سید محمد میرهاشمی

  • شنبه
  • 25
  • دی
  • 1395
  • ساعت
  • 11:24
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران