✅ بند اول
من آمدم که نشینم کنار خانه ی تان
من آمدم که گذارم سری به شانه ی تان
من آمدم که ببُرّم ز هر چه غیر شماست
من آمدم که شوم معتکف به خانه ی تان
من آمدم به گدایی به سمت چشمه ی جود
برای آن که نشینم کنار لانه ی تان
من آمدم ، و لبم از غزل لبالب شد
کمی مدیحه بخوانم ز یک نشانه ی تان
صدای عشق شما عاشقم نموده که من
گشوده ام پر و آیم به آشیانه ی تان
ستاره ها همه امشب به وجد آمده اند
و نام پاک محّمد ( ص ) به سینه ها زده اند
✅ بند دوم
تمام اهل سما در سماع و وجد و سرور
تمام عرش چراغانی است و چشمه ی نور
نگاه کن بنِگر خیل آسمانی ها
در آمد و شد و سرگرم عیش و سرور
نگاه کن بنِگر جبرئیل هم از شوق
میان عرش و زمین دائما به حال عبور
به فیض نام محمد ( ص ) گناه می بخشند
غفورتر ز همیشه شده خدای غفور
تبسمی روی لب های عرشیان نقش است
بدستشان همه جام شراب ناب طهور
شبیه بارش باران ببین نزول برکات
به احترام محمد ( ص ) هزار و یک صلوات
شاعر : محمد مبشری
- جمعه
- 1
- بهمن
- 1395
- ساعت
- 10:0
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
محمد مبشری
ارسال دیدگاه