خبر کوتاه بود و ناگهان بود
دوباره صحبت از داغی گران بود
میان هجمی از آوار و آتش
شهادت قسمت آتشنشان بود
به جان از داغ هجر آتش نشانم
غبار غم گرفته آسمانم
رفیقان یک به یک رفتند از این شهر
خداحافظ رفیق مهربانم
تو از جنس رسولان بودی ای دوست
نماد عشق و ایمان بودی ای دوست
گلستان ساختی با عشق از آتش
تو ابراهیم دوران بودی ای دوست
تو رفتی بر دل اما ماند داغت
دل هر سنگ را گریاند داغت
تو که عمری ز دل آتش نشاندی
دل یک شهر را سوزاند داغت
نگیرد رنگ شب فانوس ِ عاشق
بریدن نیست در قاموس ِ عاشق
بقای جاودان بود این سرانجام
که بر آتش زد آن ققنوس ِ عاشق
سیدمهدی میری لواسانی
شاعر : علی لواسانی
- جمعه
- 1
- بهمن
- 1395
- ساعت
- 11:5
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
علی لواسانی
ارسال دیدگاه