بدون عشق دلسردم، کمی آقا نگاهم کن
سرا پا غصه و دردم، کمی آقا نگاهم کن
درختی بی ثمر هستم، برایت دردسر هستم
خزانم... شاخه ای زردم، کمی آقا نگاهم کن
نشستم با دو چشم تر، خجالت می کشم دیگر
ازین طرزِ عملکردم، کمی آقا نگاهم کن
نکن قلب گدا را خون، نگو سائل برو بیرون
فقیرم... از همه طردم، کمی آقا نگاهم کن
ندارم بیم رسوایی، به امید تماشایی
دم میخانه می گردم، کمی آقا نگاهم کن
برای وصل جنت نه، وُفور ناز و نعمت نه
به عشقت نوکری کردم، کمی آقا نگاهم کن
ز هجرانت نمردم من، به دردت هم نخوردم من
فدای غربتت گردم، کمی آقا نگاهم کن
به سوز سینه ی زهرا، به آه زینب کبری
صدایت می زنم هر دم، کمی آقا نگاهم کن
امان از شام و ویرانه، عقیله بود و بیگانه
دو جمله روضه آوردم، کمی آقا نگاهم کن
من از ضرب لگد خواندم، دوباره روضه بد خواندم
صدایت را در آوردم، کمی آقا نگاهم کن
به یاد غربت زینب، خرابه می روم هر شب
شبیه جغد شبگردم، کمی آقا نگاهم کن
شاعر : محمد جواد شیرازی
- جمعه
- 1
- بهمن
- 1395
- ساعت
- 16:36
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
محمد جواد شیرازی
ارسال دیدگاه