• سه شنبه 4 دی 03


شعر میلاد حضرت علی اکبر(ع),(ما که سرمست عشق و احساسیم)

3688
3

ما که سرمست عشق و احساسیم

از اهالیِّ  بیت العبّاسیم

نفس ناب و نافذی داریم

ادبیّات حافظی داریم

 


پای دیوان یکـّه تاز غزل

می روم رو به سوی خیرُالعمل

حرف ما بود و لعل یاقوتی

کلماتی به رنگ لاهوتی

مگر این گفته ی پیمبر نیست

از محمّد به غیر دلبر کیست ؟!

از حسینی که از رسول الله ست

پسری روی دامن لیلاست

صورت مصطفی در این قاب است

حیدر کربلای ارباب است

لعنت شیعه بر معاویــِّـه

سینه ها می شود حسینیِّه

در جواب هر آنچه بر منبر

بسته دشمن به احمد و حیدر

با توکــُّــل به خالق ازلی

شاهزاده شده به نام علی

امتداد غدیر حیدر را.....

جلوات رخ پیمبر را .....

با حیایی عجیب و فاطمه ای

با توان امیر علقمه ای

با سرشت خدا و نور کریم

با حکیمیُّ و صبر و تاب کریم

در وجودت نهاده حضرت رب

وَ به تو تکیه می کند زینب

متصوِّر شوید بی بی را

با همان حُجب و هیبت زهرا

لحظه ای که رکاب او سقــّــاست

دست او روی دست این آقاست

وَ تجسّم کنید شطـّی را

با هزاران گماشته امـّـا !!!

همه بر اسب و او سوار شتر

می کند مشک خیمه ها را پر

همه جا در تمام سختیها

با اباالفضل بوده این آقا

علیِّ ابن الحسین اکبر اوست

اوّلین سینه چاک دلبر اوست

رجزش یا علیُّ و یا زهراست

نفسش کوک ساز عاشوراست

حیدری بود و نام حیدر بُرد

چوب این عشق ناب را هم خورد

لشکری که گمان نمود رسول

آمده یاریِّ عزیز بتول

نام او را شنید و با کینه

حمله ور شد به سوی آئینه

شده آئینه ی رسول الله

تـکــِّـه تکـــِّـه    وَ آمده بابا

طعنه ها بود و پاره های امید

که پدر روی بوریا می چید

زینب آمد برای استمداد

وَر نه آنجا حسین جان می داد

تا حرم روی بوریا آمد

عرش لرزید و این صدا آمد

طالب خون کربلا لبــِّــیک

یوسف فاطمه بیا لبـــِّـیک

با تو صبح امید می آید

جمعه ی شاد و عید می آید

 شاعر: حسين ايماني

منبع:سایت حدیث اشک

  • شنبه
  • 10
  • تیر
  • 1391
  • ساعت
  • 4:57
  • نوشته شده توسط
  • جواد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران