کویر تشنه به ابری کریم محتاج است
مشام روح به لطف نسیم محتاج است
شکسته بال به دستی رحیم محتاج است
دلم به نور تو از آن قدیم محتاج است
یگانه ناجی خلقت بگیر دستم را
خودی نشان بده جانا بگیر هستم را
به لطف رحمه للعالمین مسلمانم
به حکم بلغ علی راسخ است ایمانم
من از قبیله ی سلمانم اهل ایرانم
الی الابد سر پیمان خویش میمانم
سر از تنم برود،لااله الا الله
محمد است رسول و علی ولی الله
زبانزد است به کل جهان مرام شما
گرفته جان بشر از منطق کلام شما
نداشت روح الامین طاقت مقام شما
هزار شکر که هستیم جلد بام شما
کبوتر روی بام شما عشق است
به طوف گنبد خضرات پرزدن عشق است
تو آمدی به میان و گرفت معنا عشق
تو امدی بدمی در میان دلها عشق
تو امدی که بمیرد هر آنچه الا عشق
به هر بهانه ای گفتی به هر کجا باعشق
قسم به ذات کسی که دلیل بود من است
من از علیم و حیدر هم از وجود من است
به نور فهم شکستی شکوه عزی را
شکوه لات و هبل را شکوه دنیارا
شکوه رتبه و جاه و مقام بی جا را
رسانده ای به همه این کلام زیبا را
ملاک شان و کرامت فقط فقط تقواست
که آن هم از برکات ولایت مولاست/
تو امدی و دلی بی کرانمان دادی
از اتش هوس وجهل امانمان دادی
در اوج علم وتمدن مکانمان دادی
تو امدی و خدارا نشانمان دادی
تو امدی که بگویی به ما نگار یکیست
"خدا یکی و علی هم یکی و یار یکیست"
چقدر مهر ومحبت بس است اقاجان
چقدر رنج و اذیت بس است اقاجان
چقدر غصه ی امت بس است اقاجان
نمیشوند هدایت بس است اقاجان
تویی لطافت محض و تویی تو خلق عظیم
تویی تجلی رحمان تویی ظهور رحیم
تو منشا برکاتی به کل این عالم
تو حس ناب حیاتی گواهی اش قلبم
نداشت طاقت دوری ستون مسجد هم
چگونه تاب بیارم بدون تو یک دم
ترحمی به دل ما طبیب دواری
تو که طبیب شوی عاشقی ست بیماری
سلام بر تو سلام بر یگانه دختر تو
سلام ما به خدیجه یگانه همسر تو
سلام بر عموی تو یگانه یاور تو
سلام ما به علی ان یگانه لشگر تو
یگانه ای و یگانه شدند این ثمرات
نثار بر تو و آل یگانه ات صلوات
میلاد باربازی
- چهارشنبه
- 20
- بهمن
- 1395
- ساعت
- 14:2
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
ارسال دیدگاه