من زمین گیرم ، گرفتارم.. دعایم کن حسین
از خودم والله بیزارم ..دعایم کن حسین
ناظر من بودی و من ملتفت بودم ولی..
باز هم آلوده رفتارم ..دعایم کن حسین
روبه موتم چون که باشد دردهایم لا علاج
سال های سال بیمارم..دعایم کن حسین
می کنم توبه ولی دنبال عصیان می دوم!!!
به خدا خسته ز تکرارم ...دعایم کن حسین
نیستم پیش تو و پشتم به جایی گرم نیست
در بیابان بوته ای خارم....دعایم کن حسین
هرچه من بد می کنم تو مهربانی می کنی
من به تو خیلی بدهکارم....دعایم کن حسین
از تو دورم که رفیق خلوتم شیطان شده
زخم خورده از همین یارم ..دعایم کن حسین
تو نگاهم می کنی و من خجالت می کشم
نوکرم..افسوس سربارم!! دعایم کن حسین
صبر کن حرفی است که مانده درون سینه ام
هر چه باشم دوستت دارم..دعایم کن حسین
خورده بر کارم گره با دست تو وا می شود
حاجت کرب وبلا دارم..دعایم کن حسین
شاعر : محمد سعید طالبی
- چهارشنبه
- 20
- بهمن
- 1395
- ساعت
- 14:29
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
محمد سعید طالبی
ارسال دیدگاه