• دوشنبه 3 دی 03


سایر -( تو و آوازهء خوبي و من و زاري دل )

1664
1

تو و آوازهء خوبي و من و زاري دل
تو و بيماري چشم و من و بيماري دل

شكن بي سر و پا حلقهء بيرون درست
در سواد سر زلف تو ز بسياري دل

برس اي عشق جوانمرد به فرياد مرا 
كه ازين بيش ندارم سر غمخواري دل

نيست يك ذره كه همرنگ سويدا نبود
در سراپاي وجودم ز سيه كاري دل 

مي كند عشق مرا از دو جهان فارغبال 
چون گرفتار نباشم به گرفتاري دل؟

محو عشق است و ز هر نحو در او نقشي هست 
ساده لوحي نتوان يافت به پركاري دل

هست هرآينه را صيقل ديگر صائب 
جز به خاكستر تن نيست صفاكاري دل 

شاعر : صائب تبریزی

  • چهارشنبه
  • 20
  • بهمن
  • 1395
  • ساعت
  • 15:2
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران